نهمین جلسه کرسی علمی ترویجی با عنوان«بررسی و نقد دیدگاه آبراهامیان بر نهضت ملی شدن صنعت نفت در کتاب
ایران بین دو انقلاب» در راس ساعت 10صبح مورخ 23اسفند 1400به صورت وبیناری با حضور بیش از صد نفر از
اعضای هیئت علمی دانشگاه رازی آغاز شد.
 

ارائه دهنده کرسی دکتر سجاد دادفر عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه رازی، ناقد اول دکتر روح اله بهرامی عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه رازی و ناقد دوم دکتر طهماسب علیپوریانی، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه رازی به دلیل درگذشت یکی از بستگانشان نتوانستند در این نشست شرکت کنند و مدیریت جلسه نیز با دکتر مهدی عزتی عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه رازی بود.

جلسه با تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم و با استعانت از خداوند متعال آغاز شد. سپس مدیر جلسه دکتر مهدی عزتی ضمن عرض خوش‌آمدگویی برنامه کرسی علمی ترویجی را اعلام کرده و مختصری در باب اهمیت موضوع و مناسبت آن با هفتادمین سالگرد جنبش ملی شدن نفت صحبت کردند.

 پس از آن ارائه دهنده کرسی علمی- ترویجی دکتردادفر عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه رازی در مدت 40 دقیقه به طرح مباحث خود پرداختند. ایشان ابتدا شرح کوتاهی از زندگی‌نامه نویسنده کتاب «ایران بین دو انقلاب» را بیان کرد. به گفتۀ ایشان آبراهامیان را می‌توان در زمره مورخان جامعه شناس تاریخی دانست و لذا کتاب ایشان اثری است که جزو منابع  جامعه‌شناسی تاریخی قرار می گیرد. توجه ایشان به جزئیات  طبقات فرودست جامعه ایران و طبقات اجتماعی دلیل آن است. به نظر ایشان، آبراهامیان یک مورخ وابسته به گرایش سنت تاریخ نگاری چپ در ایران بوده که به نیروی‌های اجتماعی و طبقات فرودست جامعه عنایت ویژه‌ای دارد. این کتاب تلاش دارد که نشان دهدکه تحولات دولت متأثر از تحولات اجتماعی است و سازمان‌های سیاسی و نظام قدرت تابعی است از جمع نیروهای اجتماعی در پایین و تعیین کننده­ی رخدادها و تحولات سیاسی  است که  در لایه‌های پایین اجتماعی اتفاق افتاده است.

 به نظر دکتر دادفر، دیدگاه‌های آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب متأثر از نظریات مورخ انگلیسی و نئومارکسیستی ادوارد تامسون می‌باشد و این را خود آبراهامیان در کتابش اذعان کرده است. بنابراین در این کتاب از یک سو گروه‌های قومی وارد تحلیل‌های تاریخی شده و از طرف دیگر، اصطکاک اجتماعی را در هر دوره‌ ای متغییر می داند. به این ترتیب آبراهامیان با الگوپذیری از تامسون، مفهوم طبقاتی مارکسیستی را توسعه می‌دهد و با نگاهی تاریخی حوادث اجتماعی مانند: انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن و انقلاب ایران را توضیح می دهد. هدف اصلی کتاب تحلیل شالوده‌های اجتماعی سیاست در ایران از طریق بررسی کشمکش‌های محوری طبقاتی و قومی در یکصد سال اخیر بوده است.

ایشان سپس به بررسی دیدگاه آبراهامیان در ارتباط با نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداختند. به نظر ایشان بررسی مسئله نفت در این کتاب بسیار محدود و ناچیز است. در این بحث نویسنده کتاب به بررسی چگونگی تشکیل مجلس شانزدهم، نخست‌وزیری دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد  1332 پرداخته است. در مباحث  مقدماتی، آبراهامیان به اصلاح قانون اساسی توسط شاه برای افزایش قدرت توجه دارد و شاه علی‌رغم این موضوع از ضعف‌های بسیاری برخوردار بود که به تدریج موجب کاهش محبوبیت وی شده‌است.

آبراهامیان سه نکته را در این درباره (کاهش محبوبیت و قدرت شاه) بیشتر دخیل دانسته است، مقابله با انگلستان در صنعت نفت، ادامه سیاست‌های پدرش رضاشاه و تکیه بیش از حد شاه به آمریکا به واسطه استفاده از مشاوران نظامی، دریافت سخت افزار و کمک های مالی. چگونگی تشکیل جبهه‌ ملی در این سال‌ها مبحث دیگری است که در این بخش از کتاب مطرح می‌شود و عناصر و هسته‌های اولیه این جبهه را برمی‌شمارد. آبراهامیان معتقد است که تشکیل جبهه ملی نه به خاطر مسائل شرکت نفت ایران و انگلیس بلکه به خاطر طرح مسائل داخلی از جمله انتخابات آزاد و دستیابی  به برخی آزادی های مدنی مثل  آزادی بیان در مطبوعات بوده است. سپس آبراهامیان به احزاب و گروههای تشکیل دهنده جبهه ملی پرداخته و معتقد است این جبهه نماینده و نیروی اصلی و مقتدری در جامعۀ ایران یعنی در میان طبقه متوسط سنتی شامل؛ بازاریان، تُجار و روحانیون و طبقه متوسط جدید شامل؛ روشنفکران، تحصیل‌کردگان، دانشگاهیان و کارمندان بودند. به نظر آبراهامیان این دو گروه باهم دارای تفاوت‌های اساسی عقیدتی و نظری بودند، ولی آنچه این دو گروه با علایق متفاوت را دور هم جمع کرده بود، مبارزه با دربار و ارتش، مبارزه با شرکت نفت انگلیس و شخصیت پر جذبه دکتر مصدق است. سپس نویسنده کتاب به شخصیت مصدق پرداخته وی را چهره فساد ناپذیر در محیط فساد آلود دربار شاه می‌داند. براین اساس جبهه ملی، در سال 1329 به رهبری مصدق به دنبال مذاکره پنهانی حکومت با شرکت نفت انگلیسی برای تجدید نظر درباره قرارداد 1312 و در مجلس شورای ملّی توجه خود را از امور داخلی به امور خارجی تغییر داده و  پیشنهاد‌های پنهانی فروش نفت را فروش رایگان نفت تلقی کرده و با هم‌صدایی حزب توده که در این زمان فعالیت پنهانی داشت خواستار ملی شدن صنعت نفت می شود. سپس به تلاش شاه برای کنترل گسترش فعالیت‌‌های  جبهه ملی از طریق انتصاب حسین رزم آرا که فردی نظامی بود، پرداخته است.

رزم آرا نیز به شیوه شکاف میان حزب توده و روشنفکران جبهه ملی در صدد ممانعت از طرح ملی شدن نفت بود. در اینجا، آبراهامیان این موضوع را برجسته می‌کند و می‌خواهد اهمیت حزب توده در سیاست رزم‌آرا  نشان داده شود. بدین ترتیب آبراهامیان معتقد است‌که چون ‌حزب توده از نفوذ بالایی در میان جامعه ایران  برخوردار بود، رزم آرا در صدد بود که مانع همگرایی و اتحاد جبهه ملی شود.

آبراهامیان سپس به نقش نیروهای مذهبی و  فداییان اسلام در کمک به مصدق برای ملی شدن نفت پرداخته و فداییان اسلام عامل ترور رزم آرا می شوند. پس از این ترور، حسین علاء به نخست‌وزیری رسید و او انتخاب امیر علایی از جبهه ملی در کابینه خودش و نیز اجازه بازگشت آیت‌ الله‌کاشانی از تبعید زمینه‌های تصویت ملی شدن صنعت نفت را را فراهم کرد. در این بحث، آبراهامیان دوباره با تأکید بر فعالیت‌های حزب توده‌، به‌ خصوص اشاره به اعتصابات کارگری گسترده حزب که موجب اعلام حکومت نظامی شده مدعی نقش پررنگ این حزب در فراهم آوردن زمینه‌های ملی شدن نفت می‌ شود. سپس به نخست‌وزیری مصدق و چگونگی اجرای آن و حوادث منجر به کودتای 28 مرداد پرداخته است.

پس از آنکه ارائه دهنده به توصیف دیدگاه آبراهامیان درباره موضوع ملی شدن نفت پرداخت، به ارائه نقدها و دیدگاه‌های خویش بر موضوع مطروحه پرداخت. دکتر دادفر ضمن اشاره به رواج، ترویج و بسط کتاب آبراهامیان در میان تحصیلکردگان علوم تاریخی، سیاسی و جامعه شناسی تأکید کردند که تا اکنون نقدها و مباحث زیادی پیرامون این اثر بیان شده است اما به موضوع نقد دیدگاه ابراهامیان در بحث ملی شدن نفت پرداخته نشده است. ایشان به نقدکتاب ایران بین دو انقلاب توسط سیدجوادطباطبایی پرداخت و این نقد را یکی از گزنده‌ترین نقدها به‌کتاب آبراهامیان تلقی کردند. بنابر نظر طباطبایی، آبراهامیان نویسنده‌ای متوسط و کتابش هم کتابی متوسط بوده که در ستایش حزب توده نوشته شد و می‌تواند انسجام و وحدت ملی را خدشه دار کند. طباطبایی به شدت از رواج و تدریس این کتاب در مجامع دانشگاهی ناراحت است و دلیل چنین وضعی را فقر تولید محتوا در زمینه تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی می‌داند. ایشان، آبراهامیان را وابسته به سنت تاریخ نگاری ایدئولوژیک می‌داند.

 سپس دکتر دادفر به بیان مهم‌ترین نقد‌های خود درباره ملی شدن نفت در کتاب ایران بین دو انقلاب پرداخته و مهم‌ترین نقدهایی‌که شامل موارد زیر است را مطرح کردند:

  1. نگرش بسیار کلی و سطحی  نویسنده کتاب بر موضوع بسیار با اهمیت نهضت ملی شدن نفت.

بنا بر نظر ایشان آبراهامیان بسیار کم رنگ به زمینه‌های اجتماعی این واقعه پرداخته است. در واقع آبراهامیان، نقش نیرو‌های اجتماعی، کنشگران اجتماعی مانند: نیروهای مذهبی، نیروها و روابط خارجی و دخالت آن‌ها در تحولات اجتماعی ایران از جمله همین ملی شدن صنعت نفت و حتی نقش ملیون را  بسیار کم رنگ و نادیده گرفته است.

  1.  عدم توجه‌ آبراهامیان به نقش نیروهای خارجی در قبل و پس از نهضت ملی شدن نفت.

 بنابر نظر دکتر دادفر این درحالی است که جریان صنعت نفت متأثر از عملکرد و  نقش سه ضلع دربار، دولت و انگلستان است و دولت انگلستان پس از قرارداد نفت و تسلط به این منبع ثروت در ایران به طرق مختلف سعی در  نفوذ به نیروهای اجتماعی داشته و پس از ملی شدن صنعت نفت هم تمام تلاش خود را برای شکست این جریان بکار گرفتند که شامل:  طرح شکایت در مجامع بین المللی، محاصره اقتصادی شدید ایران و جلوگیری از صدور نفت ایران، همسوکردن آمریکا با خود، نفوذ در میان عشایر، ایجاد قحطی مصنوعی و ... بود.

  1. پرداختن به نهضت ملی شدن صنعت نفت در سیر حوادث تحولات سیاسی دوره معاصر.

در واقع به نظر ایشان،  آبراهامیان به این رخداد بزرگ که نقطه عطفی در تحولات اجتماعی، مذهبی و سیاست بوده به صورت گذار و خیلی سطحی عبورکرده و خیلی کم به جنبه‌های اجتماعی و مذهبی این واقعه هم که دارای پیامد‌های بزرگ داخلی و خارجی بود، پرداخته است. به زعم ایشان این امر شاید به دلیل پایبندی آبراهامیان به سنت تاریخ نگاری نئومارکسیستی وی است که فقط از زاویه دید خودش به این ماجرا نگریسته است و سهواً  نخواسته به تحلیل اجتماعی و مذهبی این رویداد بپردازد.

  1. نکته پایانی در مورد دیدگاه آبراهامیان، ارزیابی و عملکرد دکتر مصدق از سوی ایشان است از آنجا که آراء، نظرات و رویکردهای متفاوت و گوناگونی درباره این شخصیت سیاسی و اجتماعی ایران دوره معاصر وجود دارد، ایشان نیز در لابه لای مباحث مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت درباره دکتر مصدق اظهار نظر کرده است. آبراهامیان به طور کلی تصویر منفی، پوپولیستی و عوامگرا از شخصیت دکترمصدق ارائه داده است. بنابراین آبراهامیان بیشتر جنبه‌های منفی دکتر مصدق را برجسته می‌کند و به همین خاطر می‌توان گفت که آبراهامیان به مسئله نفت و ملی شدن آن هم به دیده اغماض نگاه‌ کرده است.

ایشان در پایان سخنانش معتقد است که آبراهامیان اصولاً در موضوع ملی شدن صنعت نفت اعتقادی به نهضت و جنبش بودن آن ندارد و لذا وقایع این رخداد را در مسیر سیر حوادث سیاسی و مذاکرات و مجادلات مجلس قلمدادکرده است.

در ادامه جلسه کرسی علمی ترویجی دکتر بهرامی عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه رازی به عنوان ناقد با ارائه دیدگاه‌ها و نکته نظرات خود در ارتباط با مباحث مطرح شده توسط ارائه دهنده کرسی پرداختند. ایشان ضمن تشکر و قدردانی از طرح موضوع مهم ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر دادفر به تشریح نظرات و موارد نقد پرداختند.

دکتر بهرامی، مسئله نفت را مسئله‌ای ریشه دار و پر اهمیت دانست‌ که جامعه ایران را طی یکصدسال اخیر متأثر کرد و از زمان قراردارد دارسی این مسئله دامن‌گیر تحولات سیاسی اجتماعی جامعه معاصر  ایران بوده است. بدین خاطر انتخاب چنین موضوع و مسئله‌ای در جلسه کرسی را بسیار مهم و بجا قلمداد کردند.

ایشان سخنان ارائه دهنده را بیشتر توصیف و مقدمات بحث دانسته و اعتقاد داشتندکه خیلی به مبانی اجتماعی و بخصوص اهمیت نیروهای اجتماعی به عنوان مسئله‌ای‌که توسط نویسنده کتاب مورد غفلت قرار گرفته،  نپرداخته شد. به نظر ایشان چند نکته اساسی علاوه بر آنچه که در بحث انتقادات دکتر دادفر بر موضوع ملی شدن صنعت نفت وجود دارد که می‌توانست بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

- نکته اول، اینکه چرا جامعه ایران در آن مقطع به مسئله نفت واکنش نشان داده و چرا همه نیروهای اجتماعی متعارض و متضاد بسیار در این مسئله هم‌ رأی و همدل شدند؟ به گفته ایشان خیلی از تحلیل‌ها درباره این موضوع در بستر جریان های‌سیاسی صورت گرفته است و به همین خاطر حق مطلب دراین باره ادا نشده است. ایشان چنین وضعیتی را موجب به وجود آمدن تحلیل‌های تقلیل‌گرایانه توسط گروه‌ها و جریان‌های خاص در مناسبت‌هایی چون 29 اسفند و 28 مرداد ارائه می‌شود. ایشان نهضت ملی شدن نفت را برخاسته از روحیه استقلال طلبی تمامی آحاد، اقشار و طبقات اجتماعی ایران دانست و لذا دیدگاه‌های آبراهامیان نیز چون از زاویه و نگاهی خاص به این مسئله پرداخته، مورد غفلت و قربانی رویکرد تقلیل‌گرایانه وی قرارگرفته است. بنابراین ارائه دهنده می‌توانست این مسئله و رویکر‌دهای تقلیل‌گرایانهِ آبراهامیان را بیشتر بشکافد.

-  نکته بعدی، اینکه در کتاب ایران بین دو انقلاب مسئله پژوهش به صورت جزئی بر تحولات سیاسی- اجتماعی بیش از یک قرن تاریخ ایران تعمیم داده ده است. در واقع مسئله اصلی آبراهامیان اساساً تحولات سیاسی کل جامعه ایران نبوده و خطای راهبردی که انجام شده اینکه نویسنده جامعه شناسی سیاسی حزب توده را انجام داده و دکتر دادفر این نکته را مورد غفلت قرار داده است.

-  مسئله دیگر، انتخاب عنوان کتاب است که به عقیده دکتر بهرامی چنین عنوانی جفا در تاریخ ایران است. ایشان عنوان کتاب آبراهامیان را بسیار غیر عالمانه و ژورنالیستی قلمداد کرد. این موضوعی است‌که ارائه دهنده کرسی می بایست آن را مطرح می کرد.

 مطلب دیگر، موضوع پیامدهای ملی شدن صنعت نفت است‌که تا به امروز شاهد آثار و نتایج آن هستیم. به نظر ایشان این مورد نیز از سوی آبراهامیان مورد غفلت قرار گرفته است.

در پاسخ به موارد مطرح شده توسط ناقد، دکتر دادفر به پاسخ برخی از نکات و نظرات و سوالات ایشان پرداختند. ایشان ابتدا نقدی بر صحبت‌های دکتر بهرامی وارد کردند و نقد ایشان درباره عدم پرداختن به موضوع نیروهای اجتماعی را نقدی برکتاب دانسته‌اند نه اینکه متوجه ایشان باشد. وی اشاره کردند وابستگی آبراهامیان  به تاریخ نگاری جریان چپ باعث تغییر رویکرد تاریخ نگاری رسمی و سیاسی به تاریخ نگاری اجتماعی و مردمی شده است. اما نگاه مارکسیستی آبراهامیان متکی به خدمات و اقدامات حزب توده در جریان ملی شدن صنعت نفت است. در واقع ایشان اشکال دکتر بهرامی را متوجه نویسنده کتاب می دانند.

پس از آن، برخی از شرکت کنندگان در جلسه سوالاتی را مطرح کرده و ارائه دهنده نیز به پاسخ آنها پرداختند. در پایان مدیر جلسه ضمن جمع بندی مطالب، دیدگاه‌ها و نظرات خود را درباره موضوع کرسی علمی- ترویجی بیان کرد.

آخرین اخبار