چشم انداز، ماموریت و برنامه های راهبردی دانشگاه رازی - پرتال اصلی دانشگاه رازی
چشم انداز، ماموریت و برنامه های راهبردی دانشگاه رازی
بیانیه دانشگاه رازی:
دانشگاه رازی به عنوان نماد آموزش عالی غرب کشور با تحکیم ارزش های اسلامی، عدالت اجتماعی، وحدت و همبستگی ملی، به منظور بسترسازی برای تحقق توسعه پایدار، به آموزش و تربیت نیروی انسانی متعهد، متخصص و معتقد به فصل الخطاب بودن دانایی، برای تقویت مسئولیت پذیری، مشارکت جویی، انضباط و پاسخگویی علمی و پژوهش محور به مسائل و مشکلات جامعه در راستای شناسایی پیش نیازها، نیازها و طراحی و تحقق جامعه دانش بنیان میپردازد و با بکارگیری دانش و فناوریهای نوین، نوآوری های نوین, نوآوری های علمی، استانداردهای جهانی و تقویت همکاری با مراکز و اندیشمندان ملی و فراملی تلاش میکند تا در مسیر دانشگاه تمدن ساز، ضمن ارتقای سطح زندگی جامعه، در جهت غلبه بر چالش های پیرامونی تاثیرگذار باشد.
اهداف آرمانی دانشگاه رازی:
- سرآمدی منابع انسانی دانشگاه در رعایت ارزش های اسلامی ایرانی و اخلاق حرفه ای
- تامین حداکثری خواسته های ذینفعان از طریق بهبود کیفیت امور مختلف
برای تامین اهداف آرمانی، اهداف استراتژیک زیر طراحی شدند:
- بهبود نظام مدیریت و برنامه ریزی دانشگاه
- بهبود فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دانشگاه
- بهبود نظام جامع پژوهشی و فناوری دانشگاه
- بهبود خدمات دانشجویی دانشگاه
- بهبود نظام آموزشی دانشگاه
- بهبود نظام اداری و مالی دانشگاه
- توسعه همکاری های فراملی دانشگاه
برای هر هدف استراتژیک چندین هدف عملیاتی وجود دارد
برنامه های راهبردی دانشگاه
ارکان جهت ساز برنامه راهبردی دانشگاه رازی
بیانیه چشم انداز دانشگاه رازی : "دانشگاه رازی در افق ١٤٠٤ ، دانشگاهی است اخلاق محور، پیشرو در تحقق جامعه دانش بنیان، در زمره هفت دانشگاه جامع برتر کشور، توسعه دهنده کاربست علم و فناوری در جامعه، سرآمد در پاسخ گویی به نیازهای علمی، آموزشی و پژوهشی در سطح منطقه، بهره مند از ظرفیت جهانی توانمندسازی دانشگاهیان برای شکل دهی به الگوی دانش بنیان توسعه ملی،تربیت کننده انسانهایی بهره مند از دانش لازم و مهارت کافی برای موفقیت در محیط های کاری و ایفای نقشهای برجسته در جامعه باشند. "
بیانیه ماموریت دانشگاه رازی : "دانشگاه رازی به عنوان نماد آموزش عالی غرب کشور با تحکیم ارزش های اسلامی، عدالت اجتماعی، وحدت و همبستگی ملی به منظور بسترسازی برای تحقق توسعه پایدار؛ به آموزش و تربیت نیروی انسانی متعهد،متخصص و معتقد به فصل الخطاب بودن دانایی؛ برای تقویت مسئولیت پذیری، مشارکت جویی، انضباط و پاسخگویی علمی و پژوهش محور به مسایل و مشکلات جامعه در راستای شناسایی پیش نیازها، نیازها و طراحی و تحقق جامعه دانش بنیان می پردازد؛ و با بکارگیری دانش و فناوری های نوین، نوآوری های علمی، استانداردهای جهانی و تقویت همکاری با مراکز و اندیشمندان ملی و فراملی تلاش می کند تا در مسیر دانشگاه تمدن ساز، ضمن ارتقای سطح زندگی جامعه، در جهت غلبه بر چالشهای پیرامونی تأثیر گذار باشد."
بیانیه ارزشهای بنیادین دانشگاه رازی
١ -توحید محوری، عدالت گستری، وحدت ملی، انسجام اجتماعی و بسترسازی برای تحقق توسعه پایدار
٢ -فصل الخطاب بودن دانایی، تکریم دانشو دانشمندان، احترام حقوقی و اخلاقی به دستاوردهای فکری و علمی وبهره گیری از آنها.
٣ -بالندگی اخلاقی، تقدم مصالح عمومی بر منافع فردی گروهی، مشارکت جویی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی.
٤ -اعتقاد به دانش، پژوهش و فناوری توانمندساز و ثروت آفرین.
٥ -رسیدن به کمال در انجام وظایف و فعالیت ها، پاسداشت محیط زیست و تحقق دانشگاه سبز..
٦ -رعایت اصول مدنی و گسترش محیط فرهنگی پویا و شاداب که مشوق و تسهیل گر فرایند رشد و بالندگی باشد.
جهت دریافت برنامه راهبردی دانشگاه رازی کلیک نمایید.
برنامه عملیاتی دانشگاه
برنامه عملیاتی دانشگاه برای سال ۱۴۰۰-۱۳۹۶
نقش ها،وظایف و فعالیت های دانشگاه
نقش دانشگاه
در مسیر ایجاد پیوندی اثربخش میان دانشگاه و صنعت باید اهداف آنها را شناسایی کرده، فعالیتها، تواناییها و تفاوتهای بنیادی آنها را تعیین نمود و انتظارات این شرکا را از یکدیگر برشمرد تا بتوان بر تفاوتها فائق آمده و ارتباطی اثربخش بنا نهاد. تعدادی از انتظارات از دانشگاه عبارتند از: انجام تحقیقات بنیادی و کاربردی، تطبیق دروس دانشگاهی با صنعت، آموزش کارکنان و مدیران صنایع، حرکت دانشگاهها به سمت کارآفرینی، برگزاری همایشها و سمینارها و انتشار نشریات و ... . همچنین تعدادی از انتظارات از صنعت را میتوان چنین برشمرد: ارجاع نیازمندیهای تحقیقاتی به دانشگاه، تامین نیروی انسانی صنایع از فارغ التحصیلان دانشگاهی، تجاری سازی تحقیقات، تسهیل کارآموزی دانشجویان، کارورزی و کاریابی، تورهای صنعتی، بازدیدهای پژوهشی و ... . همکاریهای دانشگاه-صنعت همواره با چالشهای زیرمواجه بوده است:
· فرهنگهای متفاوت نهادها
· خواستههای متعارض دانشگاه برای انتشار و میل صنایع به پنهان کاری به منظور حفظ حقوق مالکیت فکری و محافظت از مزیتهای رقابتی
· موضوعات مرتبط با دارایی فکری و تقسیم درآمدها در میان دو طرف
· بازه زمانی متفاوت برنامه ریزی دو نهاد.
در حال حاضر روابط دانشگاه با صنعت از طریق مجموعهای از تعاملات متوالی از قبیل تحقیقات مورد حمایت، شرکتهای مشتق از دانشگاه و استخدام دانشجویان شکل گرفته است. روابط دانشگاه-صنعت با ورود دولت شکل جدیدی به خود میگیرد. این سه بازیگر اساسی به عنوان نهادهای مستقل، بصورتی وابسته باهم تعامل میکنند و زیربنای دانش را بنیان مینهند. نقش هماهنگ کنندگی دولت در هر دو جامعه توسعه یافته و در حال توسعه، کلیدی برای بهبود همکاریهای فعال میان این شرکا است. یکی از مدلهای ارتباطی دانشگاه-صنعت-دولت، مدل «پیچش سه جانبه» است. طراحان این مدل (اتزکوویتز و لیدسدورف) بر همپوشانی شبکه ارتباطات و انتظاراتی متمرکز هستند که موجب تغییر شکل آمایشهای نهادی میان دانشگاهها، صنایع و دستگاههای دولتی میشوند. مدل پیچش سه جانبه فرض میکند که تعامل دانشگاه- صنعت-دولت کلید بهبود نوآوری در جوامع دانش بنیان است. قدرت مدل پیچش سه جانبه در تمرکز آن روی روابط دانشگاه قرار دارد، به دلیل اینکه دانشگاه از طریق جریان یکنواخت فارغ التحصیلان به عنوان خروجی و تاثیر در بدنه دولت و بازار کار، نقش قاطعی در پویاییهای بلند مدت سیستم دانش بنیان ایفا میکند.
در اقتصاد معمولا مطابق دو کارکرد مهم، بخشها از هم تفکیک میگردند؛ «مالکیت» و «سازو کار هماهنگی». وجه غالب هر کدام از این موارد مشخص کننده ویژگی هراقتصاد از منظر دولتی و خصوصی و بازار و غیر بازاری اقتصاد آن است. سوال اساسی اینجا است که محصولات و خدمات فناورانه مهم جهانی از درون کدام یک از سیستم های فوق بیرون آمده اند؟
اینترنت، فناوری GPS و صفحه نمایشی لمسی را به عنوان مثال مد نظر قرار میدهیم. اینها، مثالهایی بسیار هوشمند و انقلابی درباره اقتصاد دانش بنیان هستند که بودجه همگی آنها را دولت تامین کرده است. بودجه اینترنت را وزارت دفاع امریکا، و بودجه GPS را ناوستارتامین کرد. صفحه نمایش لمسی توسط دو کمک هزینه دولتی اعطایی به پژوهشگران دو دانشگاه دولتی مستقر در دانشگاه دلاویر تامین شد. نکته بسیار جالب مثالهای یاد شده در این است که کاری که دولت در این زمینه کرده، خیلی فراتر از راست و ریست کردن ناکامیها و شکست بازار بوده است. دولت عملا بازارها را شکل و خلق کرده است. دولت نه فقط بودجه تحقیقات پایه را، که خودش یک کالای عمومی است، بلکه حتی بودجه تحقیقات کاربردی را هم تامین کرده است. بنابر این، بودجه دولتی برنامههای تحقیقات نوآورانه، کسب و کارهای کوچک و بررسی فنی تولیدات نرم افزاری، در مقایسه با سرمایه مخاطره آمیز بخش خصوصی اهمیت فوق العادهای دارد. سرمایه بخش خصوصی مخاطره آمیزاست، یعنی در واقع بسیار کوتاه مدت است و باید در عرض سه تا پنج سال از سرمایه گذاری خود نتیجه بگیرند، حال آنکه نوآوری خیلی بیشتر از اینها، چه بسا ١٥ تا ٢٠ سال وقت میبرد. بنابراین اینطور نیست که در اقتصاد دانش بنیان، فقط بودجه ضروریات پایه و زیرساختها به عهده دولت باشد. در مثالهای ذکر شده، نه فقط تامین بودجه و هزینه آنها ، بلکه پیش بینی و دورنمای راهبردی برای این سرمایه گذاری نیز عملا از دل دولت بیرون آمده است. بخش نانوفناوری برای مطالعه این موضوع در ایران جذابیت دارد، چون دستاوردهای قابل توجه این بخش از دل دانشگاهها و با سرمایه گذاریهای مستقیم و غیرمستقیم دولت بیرون آمده است.
در اقتصاد دانش بنیان حتی برای انتقال فناوری و بکارگیری درست آن نباید از بازار در برابر دولت دم زده شود و عملا به مشارکت بخشهای دولتی و خصوصی در سرمایه گذاری پویا در شرکتهای دانش بنیان احتیاج است. کاری که بخش دولتی در همه مثالهای یاد شده انجام داده، چیزی در حد استقبال از خطر و پر و بال دادن به آن و بسیار فراتر از خطرزدایی است.
اتزکوویتز و لیدسدورف در مقالهای با عنوان «آیا میتوان جامعه را به عنوان پیچش چهارم در روابط دانشگاه-صنعت- دولت در نظر گرفت؟» به اضافه کردن جامعه به پیچشهای ارتباطی پرداختند. به اعتقاد نویسندگان، تدوین تقاضاهای جامعه برای نوآوریهای فناورانه ممکن است به برانگیختن انتقال به یک اقتصاد فزاینده دانش بنیان کمک کند. بر طبق نظریه نوآوری پیچش چهار جانبه، ساختار اقتصادی هر کشور بر پایه چهار پیچش دانشگاه-صنعت-دولت-جامعه مدنی قرار گرفته است و رشد اقتصادی از طریق دسته بندی و تمرکز بر افراد مستعد و مولد ایجاد خواهد شد. نقش جامعه مدنی در ضلع مصرف اقتصاد تعیین شده است، جایی که خانوادهها نوآوری، دانش، فناوری، محصولات و خدمات را در قالب کالای نهایی و مجموع خروجی اقتصاد مطالبه نموده و مصرف میکنند. در ادامه این روند کارایانیس و کمپبل پیچش پنج جانبه را با اضافه نمودن پیچش «محیط» (محیطهای طبیعی) مفهوم سازی کردند. پیچش پنج جانبه به عنوان یک چارچوب فرارشتهای و بین رشتهای تجزیه و تحلیل توسعه پایدار و بوم شناسی اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. توازن میان مسیرهای توسعه اجتماعی و اقتصادی با محیطهای طبیعی برای پیشرفت بیشتر تمدن بشریت ضروری است.
دانشگاه رازی باید «مدل مفهومی» و «الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی خاص جمهوری اسلامی ایران» را طراحی و برنامههای عملیاتی و اقدامات لازم جهت پیاده سازی را در سطح منطقه پیش بینی کند. برای تحقق این امر لازم است مقررات مرتبط با «طرح های پژوهشی درون دانشگاهی»، «طرح های پژوهشی برون دانشگاهی» و «تشویق طرحها و مقالات» متناسب با نیازهای مطالعاتی و عملیاتی کشور و ارتباط دانشگاه با صنعت اصلاح شود. به عنوان پیش نیازهای اصلی، دانشگاه باید از طریق انجام پایان نامهها و طرح های پژوهشی و نیز استفاده از ظرفیتهای موجود در مراکز پژوهشی جهت انجام تحقیقات بنیادی، توسعهای و کاربردی راهکارهایی اجرایی جهت تحقق جامعه دانش بنیان ارائه نماید. دانشگاه با حمایت از فعال سازی مراکز رشد و تأسیس شرکت های دانش بنیان باید بتواند نقش بسزایی در تولید و تجاری سازی علم، توسعه کارآفرینی و نوآوری، ارتباط با صنعت ودرنهایت تحقق اقتصاددانش بنیان ایفا نماید. بازنگری و تسهیل در فرایندهای مربوط به پایان نامهها و رسالهها و نیز مقررات مراکز رشد و شرکتهای دانش بنیان میتواند در این زمینه راهگشا باشد.
چنین به نظر میرسد که مطالعات گروهی انجام شده درباره مسائل اساسی کشور که از ماهیت «بین رشته ای» برخوردار میباشند به شدت کم و ناکافی بوده است. اقتصاد دانش بنیان به عنوان یک موضوع بین رشتهای از این پتانسیل برخوردار است که در قالب یک «مسئله بین رشتهای» از ابعاد اقتصادی، مدیریتی، فنی، فرهنگی، مدل سازی و سیاسی در دانشگاه مورد پژوهش قرار گیرد و گامی باشد برای این که درباره عموم مسائل بین رشته ای کشور، برنامه های متناسب طراحی شود. نیاز است برای تحقق این گونه برنامههای پژوهشی در دانشگاه، مقررات جدیدی تهیه شود. در طی این مسیر لازم است دانشگاه برای اصلاح و تغییر در شیوه ها و سرفصلهای آموزشی برنامهای مدون داشته باشد تا بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه بوده و منابع انسانی خلاق، کارآفرین و نوآوربه جامعه تحویل دهد. در راستای فرهنگ سازی جامعه دانش بنیان و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی، دانشگاه باید با برگزاری کارگاههای آموزشی در سطح مدیران، اعضای هیأت علمی، کارکنان و دانشجویان، همایش و سخنرانیهای علمی در سطح گروه، دانشکده و دانشگاه و نیز استفاده از همه ظرفیت های موجود در دانشگاه مانند نشریات، فصلنامهها، پیک ها، صفحات اینترنتی و سایر ابزارها و وسایل ارتباط جمعی اقدام نمایند. بدیهی است تبیین مقوله فرهنگ در جامعه دانش بنیان و افزایش بهره وری سرمایههای انسانی در دانشگاه میتواند کمک شایانی به تحقق این امر نماید.