آخرین اخبار

در گفت‌وگوی تفصیلی با دکتر رضا آقایاری، معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی، ابعاد نقشه راه آموزشی این دانشگاه، سیاست‌ها، چالش‌های پیش‌رو و برنامه‌های تحول‌ساز برای ارتقای کیفیت تحصیل و عدالت آموزشی تشریح شد.

دانشگاه، همچون موجودیتی زنده و پویا، زمانی می‌تواند مسیر رشد و تعالی را با اطمینان بپیماید که دارای نقشه‌راهی روشن، آینده‌نگر و متکی بر حکمرانی دانشی باشد. نقطه آغاز این نقشه‌راه در هر نظام دانشگاهی، «معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی» است؛ جایی که هم راهبرد‌های کلان آموزش عالی شکل می‌گیرد و هم مهم‌ترین تصمیمات مرتبط با کیفیت تحصیل، نظم آموزشی و آینده حرفه‌ای دانشجویان اتخاذ می‌شود. این معاونت در دانشگاه رازی نیز نقشی بنیادین در ارتقای سرمایه انسانی، اصلاح فرایند‌های آموزشی و پیشبرد مأموریت‌های دانشگاه ایفا می‌کند.

در راستای روشن‌تر شدن ابعاد این نقش و واکاوی چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی آموزش عالی در دانشگاه رازی، فرصتی فراهم شد تا در فضایی صمیمانه، اما دقیق و کارشناسانه، میزبان دکتر رضا آقایاری، معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه باشیم. ایشان در این گفت‌و‌گو با حوصله، صراحت و دقت علمی، از تجربیات این معاونت، سیاست‌های جاری، ملاحظات مدیریتی، دغدغه‌های دانشجویان و برنامه‌های تحول‌ساز در مسیر آینده سخن گفتند.

این گفت‌و‌گو، که به شیوه پرسش و پاسخ تنظیم شده است، تنها مروری بر امور اداری نیست، بلکه تلاشی است برای ترسیم سیمایی واقعی از آنچه امروز معاونت آموزشی با آن روبه‌روست: از سیاست‌های کلان و چالش‌های ساختاری تا جزئی‌ترین امور مانند فرآیند‌های آموزشی، کیفیت تدریس، عدالت آموزشی، سامان‌دهی تحصیلات تکمیلی و ارتقای تجربه تحصیل در دانشگاه.

آنچه در ادامه می‌آید، مشروح نخستین بخش از این گفت‌و‌گو است؛ گفت‌وگویی که می‌کوشد تصویری دقیق، شفاف و مبتنی بر واقعیت‌های مدیریتی از نظام آموزشی دانشگاه ارائه دهد و در عین حال، مسیر حرکت دانشگاه را در افق پیش‌رو ترسیم کند مشروح این گفتگوی تفصیلی را در ادامه می‌خوانید:

پرسش: آقای دکتر، با سلام و سپاس از اینکه دعوت ما را برای این گفت‌و‌گو پذیرفتید. در مدت زمانی که از مسئولیت شما می‌گذرد، اگر بخواهید صادقانه بزرگ‌ترین چالش‌های پیش‌رو در حوزه معاونت آموزشی را نام ببرید، از چه مواردی یاد می‌کنید؟

پاسخ: سلام و تشکر از شما و همکاران محترم روابط عمومی. خوشحالم که این فرصت فراهم شد تا در قالب این گفت‌و‌گو، برخی مسائل آموزشی دانشگاه را با شفافیت بیشتری مطرح کنیم. حوزه آموزش برای من حوزه‌ای آشناست و سابقه فعالیت بنده در این معاونت به حدود پانزده سال پیش بازمی‌گردد؛ بنابراین بسیاری از چالش‌ها برایم جدید نیست، اما امروز با صورت‌بندی‌های متفاوت و پیچیده‌تری بروز پیدا کرده‌اند.

اگر بخواهم مهم‌ترین چالش جاری را دقیق‌تر بیان کنم، باید به مسئله «ارتقای کیفیت ارائه خدمات به دانشجویان و دانش‌آموختگان» اشاره کنم؛ چالشی که در تمام سال‌های گذشته دغدغه من بوده و همچنان نیز در کانون توجه قرار دارد. در گذشته محور اصلی مشکلات، تمرکز بر فرایند‌های کاملاً حضوری بود. اکنون اگرچه سیستم دانشگاه به سمت «کاهش کاغذبازی» حرکت کرده، اما هنوز به وضعیت ایده‌آل «ارائه خدمات کاملاً غیرحضوری» نرسیده‌ایم. این قرار گرفتن در یک وضعیت میانی، گاه باعث می‌شود هر دو بخش—حضوری و غیرحضوری—به‌طور هم‌زمان دچار اختلال شوند.

به‌عنوان مثال، دانشجویی درخواست خود را در سامانه ثبت می‌کند، اما به‌صورت تلفنی نیز پیگیری دارد. هم‌زمان دانشجویی دیگر برای همان خدمت حضوری مراجعه می‌کند. کارشناس مربوطه اگر پاسخگوی تلفن باشد، مراجعه‌کننده حضوری معطل می‌ماند، و اگر پاسخ ندهد، دانشجوی پیگیر تلفنی ناراضی خواهد شد. این دوگانگی در الگوی خدمت‌رسانی به‌وضوح موجب کاهش رضایت‌مندی مخاطبان می‌شود و نشان می‌دهد که ادامه وضعیت نیمه‌حضوری، نمی‌تواند پاسخگوی انتظارات جامعه دانشگاهی باشد؛ بنابراین یکی از جهت‌گیری‌های اصلی ما، حرکت جدی و سریع به سمت «غیرحضوریِ کامل» است؛ به این معنا که دانشجو بتواند بدون هیچ مراجعه‌ای، تمام خدمات آموزشی خود را دریافت کند. البته تحقق این هدف نیازمند زیرساخت‌های فنی، بازنگری فرآیندها، یکپارچگی سامانه‌ها و مهم‌تر از همه، فرهنگ‌سازی میان دانشجویان و همکاران آموزشی است.

به هر حال، دانشگاه رازی با جامعه‌ای حدود ۱۲ هزار دانشجو و نزدیک به ۱۰۰ هزار دانش‌آموخته روبه‌روست که همگی متقاضی دریافت خدمات هستند و این حجم، ضرورت نوسازی و تحول در سازوکار‌های ارائه خدمات را دوچندان می‌کند.

پرسش: بزرگ‌ترین مانع تحقق این هدف را چه می‌دانید؟

پاسخ: به‌گمان من «فرهنگ‌سازی و آگاهی‌رسانی» مهم‌ترین چالش در مسیر گذار کامل به خدمات غیرحضوری است. تغییر الگوی خدمت‌رسانی در هر حوزه‌ای (حتی اگر کاملاً به نفع مخاطب باشد) نیازمند همراهی ذهنی و رفتاری کاربران است. مثال روشن آن تحول در نظام پرداخت قبوض است؛ سال‌ها در صف بانک‌ها منتظر می‌ماندیم، اما امروز همان کار در چند ثانیه با یک اپلیکیشن انجام می‌شود. با وجود این، همچنان افرادی هستند که به شیوه سنتی وفادارند؛ بنابراین مقاومت در برابر تغییر، امری طبیعی است و ما باید با اطلاع‌رسانی شفاف، مستمر و قابل‌اعتماد، این اطمینان را ایجاد کنیم که تحول دیجیتال نه برای ایجاد پیچیدگی، بلکه برای تسهیل فرایندها، کاهش هزینه‌های زمانی و افزایش کیفیت خدمت‌رسانی است.

از سوی دیگر، حرکت به سمت غیرحضوری شدن خدمات، مزیت‌های مهمی در مدیریت فرایند‌ها ایجاد می‌کند. در ساختار سنتی، اگر دانشجویی بپرسد: «درخواست من به چه کسی ارجاع شده و چرا اقدامی نشده؟» ممکن است مدارک یا مستندات دقیقی برای پیگیری وجود نداشته باشد. اما در سیستم الکترونیک، تمام مراحل (از ثبت اولیه تا اقدام نهایی) با تاریخ و ساعت مشخص در سامانه ثبت می‌شود و هم برای دانشجو و هم برای مدیران قابل مشاهده است. این شفافیت، هم امکان ردیابی را برای دانشجو فراهم می‌کند و هم ابزار ارزشمندی برای ارزیابی عملکرد و ارتقای کیفیت کار کارشناسان در اختیار ما قرار می‌دهد.

پرسش: آقای دکتر، شما از چهره‌های باسابقه حوزه آموزش در دانشگاه رازی هستید و بسیاری، تجربه طولانی شما را سرمایه مهم این حوزه می‌دانند. با توجه به شناخت عمیقی که از روند‌های آموزشی دارید، چه اقدامات شاخص و ملموسی در سال‌های اخیر اجرا شده که به بهبود محسوس رضایت دانشجویان منجر شده است؟

پاسخ: برای ما حتی یک دانشجوی ناراضی نیز بسیار زیاد است. رضایت هزاران دانشجو هم ما را از تلاش بیشتر بی‌نیاز نمی‌کند، زیرا رویکرد ما بر بهبود مستمر و حرکت مداوم به جلو استوار است؛ بنابراین اگرچه نمی‌توان گفت نارضایتی‌ها به‌طور کامل برطرف شده، اما مجموعه‌ای از اقدامات مؤثر و قابل ارزیابی انجام شده که نسبت به سال‌های گذشته به‌وضوح تفاوت ایجاد کرده است.

در سال‌هایی که به‌عنوان مشاور معاونت آموزشی فعالیت می‌کردم، حجم مراجعات حضوری، صف‌های طولانی و سردرگمی دانشجویان به‌مراتب بیشتر از وضعیت امروز بود. طی دو سال اخیر، با اجرای برنامه‌های هدفمند، هم میزان مراجعات حضوری کاهش یافته و هم فرآیند‌های پاسخ‌گویی سرعت یافته است. البته این اقدامات نقطه پایان نیست و به‌روشنی می‌دانیم که هنوز تا وضعیت ایده‌آل فاصله داریم.

هدف ما این است که دانشجو بتواند تقریباً تمامی امور آموزشی خود را بدون مراجعه حضوری و از طریق سامانه‌های هوشمند انجام دهد. اینکه دانشجویی برای یک کار ساده از اتاقی به اتاق دیگر هدایت شود، نه‌تنها زمان او را تلف می‌کند، بلکه برای ما نیز قابل پذیرش نیست. توسعه خدمات غیرحضوری، شفافیت روند‌ها و ارتقای کیفیت پاسخ‌گویی، محور اصلی اقداماتی است که بهبود رضایت دانشجویان را دنبال می‌کند.

پرسش: آموزش عالی ایران سال‌هاست با چالش «حافظه‌محوری» و فاصله معنادار میان دانشگاه و بازار کار مواجه است. در دانشگاه رازی چه اقداماتی برای حرکت از آموزش صرفاً نظری به سمت مهارت‌محوری و افزایش اشتغال‌پذیری دانشجویان انجام شده است؟

پاسخ: متأسفانه در سطح ملی، سهم آسیب‌شناسی از سهم اقدام عملی بسیار بیشتر است. در تعداد معدودی از دانشگاه‌ها حرکت‌های ابتدایی آغاز شده و دانشگاه رازی نیز در زمره دانشگاه‌هایی است که «عزم تحول» دارد، اما باید صادقانه گفت که هنوز به نتایج مورد انتظار دست نیافته‌ایم. سال‌هاست در جلسات مختلف از ضرورت مهارت‌آموزی، بازنگری برنامه‌های درسی و تقویت دروس عملی سخن گفته می‌شود، اما این مباحث اغلب به تصمیم اجرایی منتهی نمی‌شود.

یکی از دلایل مهم این وضعیت، محدودیت اختیارات دانشگاه‌هاست. زمانی که وزارت علوم آسیب‌ها را گوشزد می‌کند، باید هم‌زمان اختیار کافی برای اصلاح آنها را نیز در اختیار دانشگاه‌ها قرار دهد. اما در عمل، دانشگاه‌ها با دیوار سخت محدودیت‌های ساختاری مواجه‌اند. برای نمونه، در رشته‌های مهندسی حدود ۱۴۰ واحد درسی وجود دارد که ۲۵ واحد عمومی، حدود ۲۰ واحد پایه و نزدیک به ۴۵ واحد کاملاً ثابت است. بخش قابل توجهی از این دروس، مبنای طرح سؤال در کنکور و المپیاد هستند؛ بنابراین دانشکده‌ها عملاً اجازه تغییر اساسی در آنها را ندارند. اگر دانشگاهی بخواهد محتوای درس را متناسب با نیاز‌های منطقه یا بازار کار تغییر دهد، دانشجو هنگام شرکت در آزمون‌های ملی یا در فرآیند مهمان‌شدن با مشکل روبه‌رو خواهد شد. این محدودیت‌ها نشان می‌دهد که هر تحول واقعی باید با نگاه ملی، کلان و هماهنگ صورت گیرد.

در بسیاری از سیاست‌ها، به‌نظر می‌رسد فاصله‌ای میان برنامه‌ریزان و واقعیت‌های اجرا وجود دارد. اگر افرادی که در میدان اجرا فعالیت می‌کنند در تدوین آیین‌نامه‌ها مشارکت داده شوند، تصمیم‌ها به مراتب کارآمدتر خواهد بود. البته منکر تلاش‌های انجام‌شده نیستم، اما واقعیت این است که خروجی‌ها هنوز رضایت‌بخش نیست.

آرزوی ما این است که آموزش در رشته‌های مهندسی و علوم پایه، همانند پزشکی، «در محیط واقعی کار» ارائه شود. دانشجوی پزشکی در طول تحصیل بخش عمده مهارت‌های خود را در بیمارستان و کنار بیمار فرا می‌گیرد؛ اما دانشجویان ما در بسیاری از رشته‌ها «بعد از فارغ‌التحصیلی» تازه وارد مرحله یادگیری مهارت عملی می‌شوند و این یک نقص جدی در نظام آموزش عالی است. البته باید تأکید کنم که ضعف از دانشجو نیست؛ سطح سواد نظری دانشجویان ایرانی، در مقایسه با بسیاری از دانشگاه‌های جهان، قابل احترام است و استعداد جوانان ما درخشان است. مسئله اصلی، نبود ساختار‌های مهارت‌محور و محدودیت دانشگاه‌ها در تغییر برنامه‌های درسی است.

در کشور ما همه در آسیب‌شناسی بسیار توانمند هستند؛ اما وقتی نوبت به اقدام می‌رسد، تعداد افراد پیش‌قدم بسیار اندک می‌شود. امیدواریم با اصلاح ساختار‌ها و فراهم شدن اختیار بیشتر برای دانشگاه‌ها، حرکت به سمت آموزش مهارت‌محور سرعت و جدیت لازم را پیدا کند.

پرسش: در سال‌های اخیر یکی از نقد‌های جدی به آموزش عالی، «بی‌ثباتی در سیاست‌گذاری‌ها» بوده است. از نگاه شما، ریشه این ناپایداری و تغییرات مداوم در برنامه‌ها و آیین‌نامه‌های آموزشی چیست؟

پاسخ: متأسفانه با هر تغییر دولت، وزیر یا حتی مدیر میانی، سیاست‌های آموزشی هم تغییر می‌کند. برنامه‌ای که باید پنج یا ده سال استمرار داشته باشد، گاهی پس از یک یا دو سال متوقف شده و طرح دیگری جای آن را می‌گیرد. اگر از ابتدا تصمیمات کارشناسی و بدون وابستگی به تغییر دولت‌ها اتخاذ می‌شد، امروز شاهد چنین ناپایداری و رفت‌وبرگشت‌های مکرر در نظام آموزشی نبودیم.

نمونۀ روشن این موضوع، سرگذشت آیین‌نامه آموزشی سال ۱۳۹۱ است. در گام نخست، گفته شد اگر دانشجویی در درسی مردود شود و درس بعدی را با نمره ۱۴ یا بالاتر پاس کند، نمره قبلی حذف شود؛ سپس گفتند «مشروطی هم برداشته شود». بعد از دو سال متوجه پیامد‌های منفی این تصمیم شدند و آن را اصلاح کردند: نمره قبولی از ۱۴ به ۱۰ کاهش یافت، اما مشروطی بازگردانده شد. چند سال بعد، آیین‌نامه به‌طور کامل لغو شد و حتی نمره مردودی در کارنامه ثبت می‌شد. یک سال بیشتر طول نکشید که دیوان عدالت اداری با استناد به همان آیین‌نامه، کل ماجرا را ملغی کرد و ما دوباره به وضعیت سال ۹۳ بازگشتیم. این رفت‌وبرگشت‌ها نتیجه چیست؟ نتیجه آن است که در تدوین آیین‌نامه‌ها مطالعه کافی انجام نمی‌شود و مجریان واقعی این مقررات (اساتید، کارشناسان و مدیران آموزشی) در فرآیند تدوین دخیل نیستند.

این ناپایداری تنها در آیین‌نامه‌ها دیده نمی‌شود؛ بلکه در سطح کلان برنامه‌ریزی آموزش عالی نیز تکرار شده است. در سال‌هایی نه‌چندان دور، رشته‌هایی با فشار‌های غیرکارشناسی برخی افراد یا نهاد‌ها تأسیس شد؛ رشته‌هایی که نه بازار کار داشتند و نه نیاز منطقه‌ای یا ملی را برطرف می‌کردند. نتیجه چه شد؟ افزایش تعداد فارغ‌التحصیلان بیکار. مثالی واقعی وجود دارد: یکی از دانشگاه‌ها اعلام کرده بود «۱۰۰ درصد فارغ‌التحصیلان رشته X جذب بازار کار شده‌اند». اما بررسی دقیق‌تر نشان داد که همۀ این افراد به عنوان راننده در پلتفرم‌های حمل‌ونقل شهری ثبت‌نام کرده بودند. این یعنی ما به جای حل مسئله، در حال تولید آمار‌های ظاهراً زیبا، اما فاقد واقعیت هستیم.

تا زمانی که تصمیمات آموزشی بدون پشتوانه علمی، بدون مشارکت مجریان و بدون نگاه بلندمدت اتخاذ شود، آموزش عالی کشور گرفتار همین چرخه ناپایداری خواهد ماند.

پرسش: با توجه به مثال‌ها و نقد‌هایی که مطرح کردید، روشن است که شما در حوزه آموزش دارای یک منظومه فکری مشخص و ساختارمند هستید. رویکرد محوری شما برای مدیریت آموزش در دانشگاه رازی چیست؟

پاسخ: برای پاسخ به این پرسش، اجازه دهید از یک مثال پزشکی استفاده کنم. وقتی پزشکی با بیماری روبه‌رو می‌شود، ابتدا برای تسکین فوری علائم دارو تجویز می‌کند؛ مثلاً برای رفع سردرد، مسکن می‌دهد. اما این اقدام، بیماری را درمان نمی‌کند. مرحله بعد، شناسایی علت اصلی و سپس آغاز درمان ریشه‌ای است. مدیریت آموزش نیز دقیقاً به همین الگو نیاز دارد: مجموعه‌ای از اقدامات کوتاه‌مدت برای رفع تنش‌ها و مشکلات روزمره، و مجموعه‌ای از اقدامات بلندمدت برای اصلاح ساختاری و پایدار نظام آموزشی.

در گام کوتاه‌مدت، اولویت من کاهش تنش‌هایی است که عمدتاً در نقطه تماس دانشجویان با فرآیند‌های آموزشی ایجاد می‌شود. سهم بالایی از این تنش‌ها ناشی از رفت‌وآمد‌های غیرضروری، تراکم مراجعات حضوری و عدم یکپارچگی کامل خدمات غیرحضوری است. هدف این مرحله ایجاد آرامش نسبی و افزایش رضایتمندی است؛ هرچند تأکید می‌کنم که وضعیت فعلی رضایتمندی نامطلوب نیست، اما از نگاه من و همکارانم، هر سطح رضایتی نقطه پایان نیست و باید پیوسته ارتقا یابد.

برای مثال، امسال پیش از آنکه سازمان سنجش اسامی نهایی پذیرفته‌شدگان را ارسال کند، ما پیامک زدیم، بنر و استند نصب کردیم و به‌طور گسترده اطلاع‌رسانی کردیم که «ثبت‌نام کاملاً غیرحضوری» انجام شود. اما باز هم مشاهده کردیم برخی دانشجویان با وسایل شخصی و حتی وسایل خواب به دانشگاه مراجعه کردند. این رویداد نشان می‌دهد که علاوه بر زیرساخت، در «فرهنگ‌سازی»، «سواد فناوری» و «اقناع مخاطب» هنوز باید کار جدی انجام دهیم.

به عنوان فردی که سال‌ها در واحد آموزش و همچنین حوزه فرهنگی فعالیت داشته‌ام، معتقدم این مسئله را نمی‌توان به یک شخص یا یک واحد منتسب کرد. این یک مسئله سیستمی و رفتاری است. اگر دانشجو مجبور باشد برای یک کار ساده چند اتاق را طی کند، من نمی‌توانم با خیالی آسوده برنامه‌های راهبردی بلندمدت را پیش ببرم. نخست باید بار روزمره، رفت‌وآمد‌های غیرضروری و ازدحام در واحد‌ها را کاهش دهیم تا تمرکز ذهنی همکارانم برای ورود به حوزه‌های عمیق‌تر و راهبردی آزاد شود.

پس از این مرحله، وارد فاز دوم می‌شویم: برنامه‌های بلندمدت و راهبردی. محور بنیادین تمام تصمیم‌گیری‌های توسعه‌ای در حوزه آموزش «برنامه‌محوری» است. خوشبختانه رئیس محترم دانشگاه نیز عمیقاً به این اصل باور دارند و بدون استثناء در تمام جلسات، بر لزوم تصمیم‌گیری و مدیریت مبتنی بر برنامه تأکید می‌کنند.

ما یک سند راهبردی جامع برای توسعه دانشگاه داریم که مانند یک نقشه‌راه عمل می‌کند. البته باید توجه داشته باشیم که برنامه‌محوری به معنای اجرای خشک و کلمه‌به‌کلمه سند نیست؛ زیرا سند در دوره‌ای خاص و با فرض شرایط همان دوره تدوین شده و امروز ممکن است برخی شرایط تغییر کرده باشد یا فرصت‌های جدیدی ایجاد شده باشد. مسئولیت ما این است که بدون دور شدن از اهداف کلان و چشم‌انداز مشخص‌شده برای دانشگاه، این سند را با واقعیت‌های امروز تطبیق دهیم و مسیر توسعه را با انعطاف و عمق لازم پیش ببریم.

پرسش: یکی از دغدغه‌های مستمر دانشجویان، نظام ارزشیابی اساتید است. بسیاری معتقدند که نتیجه این نظرسنجی‌ها به بهبود کیفیت تدریس یا اصلاح رفتار آموزشی برخی اساتید منجر نمی‌شود و اثر عینی آن برای دانشجو قابل مشاهده نیست. شما این انتقاد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ: نظام ارزشیابی اساتید، در عمل از دو مسیر اثرگذار می‌شود.

نخست اینکه خود فرآیند در معرض قضاوت قرار گرفتن برای هر استاد، یک محرک مهم و اثرگذار است. هر استادی وقتی با نمرات یا بازخورد‌های پایین مواجه می‌شود، ناخودآگاه این نتایج را به‌عنوان یک هشدار دریافت می‌کند و به بازنگری در شیوه تدریس، نحوه تعامل یا روش مدیریت کلاس ترغیب می‌شود. این «خودتنظیمی» به‌تنهایی یک مکانیسم اصلاحی قدرتمند است.

وجه دوم زمانی است که مشکل از سطح یک تغییر رفتاری ساده فراتر می‌رود و الگوی تکرارشونده از ضعف آموزشی در نتایج ارزشیابی‌ها دیده می‌شود. در چنین مواردی، مدیریت دانشگاه به‌صورت مستقیم ورود می‌کند و با همکار مربوطه گفت‌و‌گو و بررسی لازم را انجام می‌دهد. البته بدیهی است که جزئیات چنین گفت‌و‌گو‌ها یا تصمیماتی به‌دلیل رعایت شأن و حریم حرفه‌ای اعضای هیأت علمی، قابل انتشار برای دانشجویان نیست؛ همان‌طور که درباره دانشجویان نیز تصمیمات انضباطی یا آموزشی به‌صورت عمومی اعلام نمی‌شود.

نکته بسیار مهم دیگر این است که نتایج ارزشیابی‌ها تأثیر مستقیم در ارتقای مرتبه علمی اعضای هیأت علمی دارد. من به‌عنوان عضوی از چند کمیته تخصصی دانشگاه به‌روشنی می‌گویم: هیچ پرونده ارتقایی بدون بررسی دقیق نتایج ارزشیابی‌ها پیش نمی‌رود و این داده‌ها جزء مؤلفه‌های تعیین‌کننده هستند. به‌همین دلیل، این تصور که «نتایج ارزشیابی‌ها هیچ‌جا دیده نمی‌شود» دقیق نیست و با واقعیت ساختار دانشگاه سازگار نیست.

بنابراین، چه از طریق اصلاح خودبخودی رفتار اساتید و چه از طریق مداخله مدیریتی و چه در فرآیند‌های رسمی ارتقا، نظرسنجی‌های دانشجویان نقش واقعی و مؤثر دارند؛ حتی اگر همه ابعاد آن برای دانشجویان قابل مشاهده مستقیم نباشد.

پرسش: یکی از دغدغه‌های پر تکرار دانشجویان، به‌ویژه در سال‌های اخیر، موضوع «دانشجویان بین‌الملل» است. این پرسش مطرح می‌شود که آیا تلاش دانشگاه‌ها برای عقب نماندن از رقابت جذب دانشجوی خارجی، به افت کیفیت آموزشی و تعدیل استاندارد‌ها منجر شده است؟ به بیان دیگر، آیا ما برای اهداف اقتصادی یا بهبود شاخص‌های رتبه‌بندی، کیفیت آموزش را در این حوزه قربانی کرده‌ایم؟

پاسخ: پاسخ ما به این پرسش یک «خیرِ قاطع» است. بنده صریحاً اعلام می‌کنم که دانشگاه رازی هیچ‌گونه تسامح یا ارفاقی در استاندارد‌های آموزشی، معیار‌های گذراندن دروس یا شروط فارغ‌التحصیلی قائل نیست.

البته واقعیت دارد که بسیاری از دانشجویان بین‌الملل (به‌ویژه آنهایی که از کشور عراق وارد می‌شوند) از نظر پایه علمی و همچنین تسلط زبانی (چه فارسی و چه انگلیسی) با چالش‌هایی مواجه‌اند و واحد بین‌الملل دانشگاه نیز کاملاً از این مسئله آگاه است. اما سیاست دانشگاه روشن و غیرقابل تفسیر است: ما موظفیم استاندارد‌های علمی دانشگاه را حفظ کنیم.

برای تأکید بر این موضوع، لازم است اشاره کنم که تا کنون حدود ۲۰ نفر از دانشجویان بین‌الملل به دلیل عدم موفقیت در گذراندن دروس و نرسیدن به معیار‌های آکادمیک، از دانشگاه اخراج شده‌اند. این عدد خود نشان می‌دهد که ما به‌هیچ‌وجه با رویکرد «فارغ‌التحصیلی به هر قیمت» عمل نمی‌کنیم.

دانشگاه رازی براساس سیاست‌های کلان، همچنان علاقه‌مند به جذب دانشجوی بین‌الملل است و برنامه‌های تازه‌ای نیز در حال پیگیری داریم؛ اما همان معیار‌هایی که برای دانشجویان ایرانی اعمال می‌شود، به‌صورت کامل و بدون هیچ تفاوتی برای دانشجویان بین‌الملل نیز اجرا خواهد شد. این موضوع خط‌قرمز ماست و هیچ‌یک از مدیران دانشگاه نیز با کوچک‌ترین تسامح در این زمینه موافق نیستند.

پرسش: جناب آقای دکتر، شما چه در مسئولیت‌های کنونی و چه در دوره‌های مدیریتی گذشته، همواره بر «اولویت کیفیت بر کمیت» تأکید داشته‌اید و این رویکرد در سیاست‌گذاری‌های شما کاملاً قابل مشاهده است. از دیدگاه شما، شاخص واقعی کیفیت آموزش چیست و چگونه باید سنجیده شود؟ و اگر بخواهیم دانشگاه رازی را بر اساس کیفیت ورودی‌ها و خروجی‌های آموزشی ارزیابی کنیم، چه تحلیلی ارائه می‌دهید؟

پاسخ: برای پاسخ به پرسش شما، ابتدا باید به یک واقعیت مهم اشاره کنم. درست است که بخش قابل توجهی از دانشجویان ورودی به مقطع کارشناسی – که در واقع خروجی نظام آموزش و پرورش هستند – از نظر علمی در سطح متوسط و گاهی پایین‌تر قرار دارند؛ اما نکته اساسی اینجاست که همین دانشجویان در ادامه مسیر، در دانشگاه‌های مادر و معتبر کشور نیز پذیرفته می‌شوند. این یعنی همکاران ما در دانشگاه رازی زحمات بسیار زیادی کشیده‌اند و توانسته‌اند از همین ورودی‌ها، خروجی‌های قابل قبول و با کیفیتی ارائه دهند.

البته طبیعی است که در میان دانشجویان، مواردی در سطوح پایین‌تر هم وجود داشته باشد؛ اما بدنه اصلی دانشجویان ما از کیفیت مناسبی برخوردارند. این مسئله هم موجب خوشحالی است و هم نگرانی. خوشحالی از این بابت که دانش‌آموختگان ما به سطحی رسیده‌اند که دانشگاه‌های تراز اول کشور آنها را (حتی بدون آزمون و در قالب استعداد درخشان) می‌پذیرند. اما نگرانی از این جهت که همین دانش‌آموختگان توانمند، که سرمایه دانشگاه هستند، جذب دانشگاه‌های دیگر می‌شوند و ما از حضور و ظرفیت آنها محروم می‌مانیم.

در حوزه تحصیلات تکمیلی، اما وضعیت تا حدی متفاوت است. در مقاطع ارشد و دکتری، ورودی‌های ما عمدتاً از دانشگاه‌های سطح پایین‌تر هستند و کمتر شاهد جذب گسترده دانشجویان قوی هستیم. با این حال، تلاش همکاران پژوهشی ما سبب می‌شود که دانشجویان دکتری در نهایت به سطح بالایی از توانمندی برسند و خروجی مؤثری داشته باشند.

بنابراین، اگر بخواهم ارزیابی کلی ارائه دهم، دانشگاه رازی از نظر نسبت کیفیت ورودی به خروجی، وضعیت خوبی دارد و در میان دانشگاه‌های مادر کشور شناخته‌شده است. البته این بدان معنا نیست که به وضع موجود رضایت داریم. نه بنده و نه همکارانم هیچ‌گاه قانع نیستیم و همواره به دنبال ارتقای بیشتر هستیم.

اما اینکه کیفیت آموزش چگونه سنجیده می‌شود، باید گفت معمولاً سه عامل اصلی در این ارزیابی دخیل هستند: «دانشجو»، «استاد» و «دانشگاه».

دانشجو، به طور کامل در اختیار ما نیست؛ ما او را تحویل می‌گیریم و باید با او کار کنیم.

استاد اما، سرمایه اصلی ماست. دانشگاه نیز باید بستر لازم را فراهم کند.

این بستر دو بعد دارد:

۱. سخت‌افزار: آزمایشگاه‌های مجهز، کلاس‌های استاندارد، تجهیزات آموزشی و…

۲. نرم‌افزار: آیین‌نامه‌ها، شیوه‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی که بر کیفیت آموزش اثر می‌گذارند.

اما یک نکته بسیار مهم وجود دارد:

کیفیت با بخشنامه ایجاد نمی‌شود.

هیچ رئیس دانشگاهی نمی‌تواند دستور بدهد که «خروجی دانشگاه باید باسواد باشد.» کیفیت، محصول یک تلاش جمعی و هماهنگ میان استاد، کارمند و دانشجوست؛ هرچند سهم دانشجو در این میان بسیار پررنگ و البته کمتر قابل کنترل است.

خوشبختانه دانشگاه رازی از یک سرمایه انسانی ارزشمند برخوردار است. حدود ۵۰۰ نفر همکار هیأت علمی و نزدیک به ۵۰۰ استاد مدعو، ستون‌های اصلی حفظ و ارتقای این کیفیت هستند.

خدا را شاکریم که تا امروز خروجی دانشگاه قابل دفاع بوده و مورد قبول دانشگاه‌های بالادستی نیز قرار گرفته است.

پرسش: با توجه به روند سال‌های اخیر، کاهش تراز علمی پذیرفته‌شدگان ورودی به دانشگاه، به‌عنوان یک چالش جدی مطرح شده است. این وضعیت چه تأثیری بر فرآیند تدریس و فعالیت آموزشی اساتید گذاشته است؟

پاسخ: بله، این یک واقعیت است. وقتی سطح علمی ورودی‌ها کاهش پیدا می‌کند، هرچند اساتید ما توانایی و ظرفیت تدریس در سطوح بسیار بالاتر را دارند، اما ناچارند محتوای آموزشی را با میانگین توان علمی دانشجویان حاضر در کلاس هماهنگ کنند. این مسئله به‌طور طبیعی فشار مضاعفی بر همکاران آموزشی وارد می‌کند، زیرا تلاش برای رسیدن به نتایج مطلوب و ارتقای کیفیت یادگیری، در شرایطی که دانشجوی قوی‌تری جذب نشده، کار دشوارتر و چالش‌برانگیزتری خواهد بود.

پرسش: با توجه به گسترش ابزار‌های تولید محتوا و نقش روزافزون هوش مصنوعی در آموزش و پژوهش، آینده آموزش عالی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و آیا دانشگاه رازی سیاست مشخصی برای مواجهه و مدیریت این تحولات دارد؟

پاسخ: هوش مصنوعی یک شمشیر دولبه است. از یک سو می‌تواند یک ابزار کمکی بسیار قدرتمند برای دانشجو و دانشگاه باشد و سرعت، دقت و کیفیت کار را به‌شکل قابل توجهی افزایش دهد. اما از سوی دیگر، اگر نظارت و کنترل دقیقی وجود نداشته باشد، امکان دارد مسیر را به سمت تشابه آثار، اتکای بیش از حد و حتی بروز سرقت‌های علمی سوق دهد. گاهی پیش می‌آید که خروجی‌های پژوهشی صرفاً با کمک هوش مصنوعی تولید می‌شوند، بدون آنکه پژوهش تجربی یا تحلیل علمی واقعی بر روی آن داده‌ها صورت گرفته باشد، و این دقیقاً همان نقطه نگرانی است.

این دغدغه، نگرانی ما تنها در دانشگاه رازی نیست؛ بلکه موضوعی فراگیر در سطح دانشگاه‌ها و نهاد‌های سیاست‌گذار است. خوشبختانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حال تدوین شیوه‌نامه‌ای رسمی برای نحوه استفاده از هوش مصنوعی در فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی است و ما نیز پس از ابلاغ، دقیقاً بر اساس آن عمل خواهیم کرد.

در دانشگاه رازی نیز، یکی از اقدامات عملی که هم‌اکنون در حال اجراست، افزودن بندی به پایان‌نامه‌ها و رساله‌هاست. مطابق این بند، دانشجو موظف است میزان و نحوه استفاده خود از هوش مصنوعی را کاملاً شفاف توضیح دهد؛ این‌که در کدام بخش از پژوهش از AI استفاده کرده، میزان استفاده چقدر بوده و آیا ارجاع‌دهی و استناد علمی مطابق استاندارد‌ها انجام شده است یا خیر. نهایتاً دانشجو نسبت به صحت، اصالت و اعتبار علمی محتوای ارائه‌شده متعهد خواهد بود.

پرسش: با توجه به اینکه بخشی از ساختار اداری آموزش عالی ماهیتاً کند و محدودکننده است، شما چگونه میان این محدودیت‌ها و رویکرد تحول‌خواهانه‌ای که دنبال می‌کنید تعادل برقرار می‌کنید؟ آیا نظام اداری دانشگاه ظرفیت همراهی با این نگاه را دارد؟

پاسخ: بله، قطعاً. ما تلاش کرده‌ایم با حذف یا اصلاح فرآیند‌های دست‌وپاگیر و ایجاد «اتاق فرآیند»، فضای انعطاف‌پذیرتری را در بخش آموزش فراهم کنیم. قوانین، بخشنامه‌ها و روش‌های اجرایی، همانند نرم‌افزار‌های کامپیوتری، نیازمند «آپدیت» و به‌روزرسانی دائمی هستند. ما نیز پیوسته این فرآیند‌ها را پایش می‌کنیم و هرجا لازم باشد، اصلاحات را اعمال می‌کنیم تا سیستم بتواند همگام با رویکرد‌های جدید و نیاز‌های روز حرکت کند.

پرسش: با توجه به گستره فعالیت آموزش عالی، تا چه اندازه به نقش «سرمایه‌های اجتماعی» در پیشبرد امور آموزشی و تحقق برنامه‌های تحولی اعتقاد دارید؟

پاسخ: بخش اصلی، همان «سرمایه‌های اجتماعی» ما هستند. من عمیقاً معتقدم محور اصلی تسهیل امور، انسان‌ها هستند. در دانشگاه رازی، یک جامعه ۱۲ هزارنفری دانشجو و حدود هزار نفر همکار داریم؛ یعنی به ازای هر ۱۲ دانشجو، یک همکار در خدمت آموزش و پرورش آنان است. در این میان، سهم و اثر استاد در کیفیت آموزشی چندین برابر دیگر عوامل است. تا زمانی که استاد، به عنوان یک سرمایه اجتماعی ارزشمند و یک همراه و همفکر، در مسیر برنامه‌ها با ما همکاری نکند، هیچ طرحی به نتیجه نخواهد رسید.

نمونه روشن این موضوع دوران همه‌گیری کرونا بود. در اسفند ۹۸، با وجود نبود زیرساخت‌های کامل آموزش مجازی و ابهام‌های جدی درباره شیوه ادامه آموزش، ما ظرف چند روز سامانه LMS را راه‌اندازی کردیم و با وجود تعطیلات نوروز، تنها در پنج روز داده‌ها و بستر لازم را در اختیار همکاران قرار دادیم. از ۱۲ یا ۱۳ فروردین، اساتید (حتی آنانی که کمترین آشنایی با فناوری‌های دیجیتال داشتند) با تمام توان وارد کلاس‌های برخط شدند. این همراهی کم‌نظیر، همان سرمایه اجتماعی ارزشمند بود که اجازه نداد دانشگاه تعطیل شود؛ بلکه سبب شد پس از دو سال، بسیاری از اساتید به این شیوه علاقه‌مند شوند.

واقعیت این است که دانشگاه نقش هماهنگ‌کننده و فراهم‌کننده زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری را بر عهده داشت؛ اما این اساتید بودند که با تلاش و همراهی خود، موفقیت را رقم زدند. بدون آنان، هیچ‌یک از برنامه‌ها عملیاتی نمی‌شد.

پرسش: با توجه به شکاف ملموس امکانات، زیرساخت‌ها و سطح علمی ورودی‌ها میان دانشگاه‌های کشور، این سؤال مطرح است که یک دانشگاه غیرمرکزی و مرزی مانند دانشگاه رازی چگونه می‌تواند «عدالت آموزشی» را در چنین شرایط نابرابری محقق سازد؟

پاسخ: بله، این دغدغه کاملاً درست و جدی است. ما نیز عمیقاً به اصل عدالت آموزشی باور داریم، اما باید واقع‌بین باشیم و بپذیریم که در برخی حوزه‌ها عملاً محدودیت داریم. با این حال، در هر بخش که اختیار و ظرفیت داشته‌ایم، تمام تلاش خود را کرده‌ایم تا شرایط منصفانه‌تری برای دانشجویان فراهم شود.

برای توضیح دقیق‌تر، اجازه دهید به یک واقعیت ساختاری اشاره کنم: بسیاری از آیین‌نامه‌ها و مقررات آموزشی (از جمله ضوابط سنوات، ماندگاری دانشجو، یا زمان‌بندی پایان‌نامه—در دانشگاه‌های تراز اول و برخوردار تدوین می‌شود. طبیعی است که این دانشگاه‌ها امکانات آزمایشگاهی، منابع علمی، تجهیزات و پشتیبانی پژوهشی بسیار گسترده‌تری در اختیار دارند. حال سؤال این است: آیا می‌توان شرایط دانشجویی که در دانشگاه رازی تحصیل می‌کند را دقیقاً با دانشجویی که در چنین دانشگاه‌هایی است، یکسان فرض کرد؟ آیا می‌توان از هر دو انتظار داشت پروژه و پایان‌نامه خود را در زمان‌بندی یکسان و با کیفیت کاملاً مشابه به سرانجام برسانند؟

تأکید می‌کنم که هدف ما پایین آوردن استاندارد‌ها یا ایجاد بی‌نظمی نیست؛ بلکه مسئله این است که سطح انتظار باید متناسب با امکانات واقعی هر دانشگاه تنظیم شود. این منطق عدالت است. دانشجو زمانی می‌تواند عملکرد مورد انتظار را ارائه دهد که بستر لازم مهیا باشد. بنابراین، قبل از افزایش توقعات، باید ببینیم چه چیزی در اختیار او قرار داده‌ایم.

این موضوع فقط درباره دانشجویان صدق نمی‌کند؛ همکاران هیأت علمی نیز در همین چارچوب قرار می‌گیرند. وقتی پرونده ارتقای یک استاد بررسی می‌شود، نمی‌توان معیار دانشگاه‌هایی با امکانات پژوهشی بسیار گسترده را عیناً برای استادی در دانشگاهی با محدودیت‌های زیرساختی اعمال کرد. معیار باید متناسب با فرصت‌ها و امکاناتی باشد که در اختیار آن فرد قرار گرفته است.

همان‌گونه که اشاره کردید، تفاوت مهمی میان «مساوات» و «عدالت» وجود دارد. مساوات یعنی به همه یکسان بدهیم؛ اما عدالت یعنی متناسب با شرایط، نیاز و زمینه‌ها عمل کنیم. اگر دو نفر با قد متفاوت بخواهند از دیواری بالا بروند، دادن نردبان یک‌اندازه، مساوات است، اما عادلانه نیست. عدالت آن است که هر دو در نهایت بتوانند به یک اندازه فرصت صعود داشته باشند حتی اگر ابزار مورد نیازشان متفاوت باشد.

در دانشگاه رازی نیز تلاش ما بر همین اصل است: ایجاد فرصت‌های برابر نه با برخورد یکسان، بلکه با تنظیم هوشمندانه انتظارات و فراهم کردن بستر‌های متناسب با واقعیت‌های موجود.

پرسش: اگر بخواهیم تصویری روشن از دانشگاه رازی در افق ۱۴۱۰ ترسیم کنیم، یا اگر بخواهیم نام شما در آینده با یک میراث یا تحول ماندگار در دانشگاه گره بخورد، آن تحول را در چه حوزه‌ای و با چه مفهومی تعریف می‌کنید؟

پاسخ: با تشکر از این پرسش مهم، باید بگویم که آرمان اصلی و چشم‌اندازی که همواره در ذهن داشته‌ام، تحقق دانشگاهی تمام‌عیار «دانشجو‌محور» و «دیجیتال‌محور» است. این همان ایده‌ای است که دکتر اعلمی آل‌آقا، رئیس اسبق دانشگاه که خداوند ایشان را حفظ کند، نیز بار‌ها بر آن تأکید داشتند: این‌که روزی فرا برسد که هیچ دانشجویی برای انجام امور اداری مجبور نباشد وارد ساختمان دانشگاه شود و بتواند تمام خدمات را از طریق پلتفرم‌های یکپارچه و هوشمند دریافت کند.

صادقانه بگویم، یکی از آرزو‌های حرفه‌ای من این است که به نقطه‌ای برسیم که دانشجو دیگر نیازی نداشته باشد برای گرفتن یک امضا یا پیگیری یک درخواست، اتاق‌به‌اتاق بگردد؛ بلکه همه امور در یک منظومه واحد و هوشمند، در هر لحظه از شبانه‌روز و در هر روز هفته، قابل انجام باشد. بخشی از این مسیر طی شده، اما هنوز تا تحقق کامل آن فاصله داریم و تلاش ما رسیدن به همین نقطه است.

پرسش: با توجه به اینکه فلسفه اصلی این تحول، قرار دادن دانشجو در مرکز توجهات آموزشی است، آیا شما نیز معتقدید که آموزش عالی باید بیش از هر چیز «دانشجو‌محور» باشد و از غلبه نگاه استاد‌محور فاصله بگیرد؟

پاسخ: دانشگاه در قبال هر دو گروه (اعضای هیأت علمی و دانشجویان) رسالت یکسانی دارد، اما واقعیت این است که محور نهایی باید دانشجو باشد. این موضوع نه نافی جایگاه استاد است و نه کاهنده نقش او؛ بلکه به معنای آن است که در طراحی و ارزش‌گذاری خدمات، نیاز‌های دانشجو باید در کانون قرار گیرد.

البته این محوریت نباید با «تسهیل‌گری بیش‌ازحد» اشتباه گرفته شود. محیط علمی، با همه تفاوت‌هایی که با محیط‌هایی مثل پادگان دارد، نیازمند سخت‌گیری‌های منطقی است. بسیاری از گلایه‌هایی که دانشجویان درباره حجم تکالیف یا سختی امتحانات مطرح می‌کنند، معمولاً ریشه در همین ضرورت‌ها دارد؛ چرا که هدف نهایی، رشد عمیق‌تر و توانمندی بیشتر دانشجوست.

در عین حال، ما باید مراقب باشیم که سخت‌گیری‌ها به بی‌احترامی، دلخوری یا برخورد‌های ناخواسته تبدیل نشود. مسئولیت ما این است که مانند یک پدر یا مادر دلسوز، هم سخت‌گیر باشیم و هم همراه؛ هم استاندارد‌ها را حفظ کنیم و هم حرمت‌ها را.

پرسش: در چارچوب راهبرد «دانشجو‌محوری»، دانشگاه رازی چه برنامه‌های مشخصی برای دو گروه کلیدی دارد؟ نخست، دانشجویان مستعد، اما کم‌برخوردار؛ و دوم، در مواجهه با روند جدیدی که برخی دانشگاه‌های منطقه برای جذب دانشجویان برتر با ارائه حقوق ماهیانه و مشوق‌های رقابتی در پیش گرفته‌اند؟

پاسخ: دانشجویان سرمایه‌های اصلی دانشگاه هستند و بدون تردید، دانشجویان بااستعداد و نخبه، گل‌سرسبد دانشگاه محسوب می‌شوند و آینده علمی دانشگاه و کشور را رقم می‌زنند. بنابراین، سرمایه‌گذاری بر روی این گروه نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.

در سال‌های گذشته، تمرکز اصلی ما بر حمایت از سه نفر اول هر رشته در کنکور سراسری بوده است؛ این روند همچنان با قوت ادامه دارد و هر ساله از این عزیزان تقدیر به‌عمل می‌آید. برای این گروه، بسته‌های حمایتی متنوعی تعریف کرده‌ایم که شامل کمک‌هزینه خرید لپ‌تاپ، غذای یک‌سالۀ رایگان و بهره‌مندی از خدمات رفاهی دانشگاه برای چند سال متوالی است. این حمایت‌ها بر اساس رتبه کنکور و همچنین در سطح سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می‌شود.

البته باید اذعان کنم که تعداد دانشجویانی که از این حمایت‌ها بهره‌مند می‌شوند، هنوز در شأن دانشگاه رازی نیست و پوشش حمایتی ما محدودتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود. برای رفع این نقیصه، برنامه‌ریزی گسترده‌ای انجام داده‌ایم تا با مشارکت خیرین، نهاد‌های خیریه و ظرفیت‌های اجتماعی، این حمایت‌ها را توسعه دهیم و به‌صورت نظام‌مند گسترش بخشیم. اگرچه تاکنون همکاری‌هایی صورت گرفته، اما هدف ما ایجاد یک چرخه پایدار و ساختاریافته حمایتی است.

به موازات این موضوع، دانشگاه نیز تلاش می‌کند با استفاده از ظرفیت بودجه‌های داخلی، این حمایت‌ها را تقویت کند تا بتوانیم در برابر رقابت فزاینده دانشگاه‌های منطقه (که به سمت ارائه مشوق‌های مالی و پرداخت حقوق ماهیانه رفته‌اند) موقعیت خود را حفظ و تقویت کنیم.

پرسش: بزرگ‌ترین محدودیتی که هم‌اکنون در جایگاه معاونت آموزشی احساس می‌کنید، چیست؟

پاسخ: در حوزه آموزش، با چالش‌هایی روبه‌رو هستیم که بخشی از آنها ناشی از توسعه‌های کمی رشته‌ها در گذشته است. این توسعه‌ها با توجه به سیاست‌های آن مقطع انجام شد و به نوعی می‌توان گفت که امروز شاهد عوارض آن هستیم. البته ترجیح می‌دهم در این خصوص وارد جزئیات بیشتری نشوم.

از سوی دیگر، خوشبختانه در بخش آموزش، از همکاری نیرو‌های کارشناسی متعهد و توانمند بهره‌مندیم که عملکرد بسیار خوبی دارند، اما معتقدم ظرفیت‌هایی وجود دارد که در صورت فراهم شدن شرایط، می‌توانستیم حتی در این حوزه نیز عملکرد بهتری داشته باشیم.

اما بزرگ‌ترین محدودیتی که هم‌اکنون نه تنها من، بلکه بسیاری از همکاران در دانشگاه با آن مواجهیم، مسئله محدودیت‌های مالی و اقتصادی است. این چالش، تقریباً در کل کشور قابل لمس است و دانشگاه‌ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. به عنوان مثال، اگر امکانات و منابع مالی بیشتری در اختیار داشتیم، بدون تردید می‌توانستیم تجهیزات آموزشی به‌روز و مناسبی در کلاس‌ها فراهم کنیم و کیفیت محیط آموزشی را ارتقا دهیم.

امیدواریم با حمایت‌های مسئولان و تلاش جمعی همکاران، دانشگاه هرچه سریع‌تر از این گردنه سخت عبور کند و بار دیگر شاهد شکوفایی هرچه بیشتر حوزه آموزش و پژوهش باشیم. از توجه شما سپاسگزارم.

با آرزوی توفیق روزافزون برای شما و دانشگاه سربلند رازی.


ویدئوی این مصاحبه را در لینک زیر ببینید: 
https://aparat.com/v/mzf16u8

آخرین اخبار